دكتر محمد اصفهانی :: حنجره ی الهی



حالا که اومدی

ترانه : جواد حسینی

 آهنگ : محسن یگانه

تنظیم : علی اخلاقی

این آهنگ تیتراژ سریال بوی باران می باشد

----------------------------------------

از غصه خوردنو از بی خیالیات
حالا که اومدی از چی بگم برات
از بغضی که نزاشت حرفامو رو کنم
این غصه را میخوام امشب شروع کنم
هرچی دلم گرفت فکر کردم عادته
این خونه بی صدات زندون حسرته
هرچی دلم گرفت فکر کردم عادته
این خونه بی صدات زندون حسرته
با اسم تو دلم میریزه خود به خود
هرچی زمان گذشت چیزی عوض نشد
من گریه میکنم این بودن تورو
بارون میزنه تو این هوا نرو
موندن از اینکه دیگه تو نیستیو
باور نمیکنم این جای خالیو
هرچی دلم گرفت فکر کردم عادته
این خونه بی صدات زندون حسرته
هرچی دلم گرفت فکر کردم عادته
این خونه بی صدات زندون حسرته

 

320kb   ---   128kb


دانلود آهنگ جدید محمد اصفهانی به نام بیش از هوا 

بیش از هوا

ترانه: سراب هاشمی

موسیقی: پویا شاهی

میکس و مستر: استودیو پاپ

-----------------------------

شعر قشنگ بودنی از تو به خود رسیده ام

آیینه ای و روشنی خودم رو در تو دیده ام

تویی که خلوت منو ستاره بارون میکنی

برای تنهایی من آغوشت رو وا میکنی

بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم

شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم

 

نشسته عطر یاد تو در خلوت رویای من

پرشده از رویای تو تموم لحظه های من

بخون دوباره قصه ای که قصه ساز من تویی

زمزمه کن ترانه ای ترانه ساز من تویی

بیش از هوا بیش از نفس محتاج با تو بودنم

شوق دوباره دیدنت دلیل زنده موندنم

بیش از هوا - 320ابزارک تصویرابزارک تصویرابزارک تصویر


خواننده: محمد اصفهانی

ترانه سرا: افشین مقدم

آهنگساز: علیرضا افکاری 

چشمان تو چشمان من

تو دیده گان من شدی

این سو و آن سوی منی

هر دو جهان من شدی

چون می رسی سر زنده‌ام

چون می روی دلمرده‌ام

تو هم دمی هم بازدم

یعنی که جان من شد

منبع


من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌برم

-------------------------------------------------------

من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌برم

طاقت نمی‌دارم ولی افتان و خیزان می‌برم

از دست او جان می‌برم تا افکنم در پای او

تا تو نپنداری که من از دست او جان می‌برم

تا سر برآورد از گریبان آن نگار سنگ دل

هر لحظه از بیداد او سر در گریبان می‌برم

خواهی به لطفم گو بخوان خواهی به قهرم گو بران

طوعا و کرها بنده‌ام ناچار فرمان می‌برم

درمان درد عاشقان صبرست و من دیوانه‌ام

نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن

تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم

ای روزگار عافیت شکرت نکردم لاجرم

دستی که در آغوش بود اکنون به دندان می‌برم

گفتم به پایان آورم در عمر خود با او شبی

حالا به عشق روی او روزی به پایان می‌برم

سعدی دگربار از وطن عزم سفر کردی چرا

از دست آن ترک خطا یرغو به قاآن می‌برم

من خود ندانم وصف او گفتن سزای قدر او

گل آورند از بوستان من گل به بستان می‌برم

 

دانلود اثر


آخرین جستجو ها